این بانگِ آزادی است کز خاوران خیزد
منابع طرح کتابخوان ماه ویژه بهمن ۱۴۰۰ با محوریت آثار مرتبط با سالگرد ایام پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران و با هدف تبیین منویات رهبر معظّم انقلاب برای ارتقای فرهنگ مطالعه و کتابخوانی در جامعه، دسترسی همگانی به کتاب، لزوم معرفی کتابهای مفید برای پرورش فکری آحاد مختلف مردم جامعه و همچنین ارتقای فضایل اخلاقی و فرهنگ عمومی از طریق مطالعه کتابهای مفید و فاخر، در سطح کشور معرفی شد.
«بانگ آزادی: خاطرات شفاهی احمدعلی راغب»
پدیدآور: محسن صفائیراد
ناشر: راه یار
تعداد صفحات: ۳۹۲
«مدرسهها وا شده»، «بابا خون داد»، «همشاگردی سلام»، «آمریکا ننگ به نیرنگ تو»، «بانگ آزادی» و «شهیدِ مطهر» عناوین آواهایی هستند که برای ما ایرانیها بخصوص دهه شصتیها بسیار آشنایند.
کتاب بانگ آزادی، خاطرات آهنگساز و خالق سرودها و ترانههای معروف و جاودانه انقلاب و دوران جنگ، احمدعلی راغب است که از او به عنوان یکی از چهرههای اصلی موسیقی انقلاب یاد میکنند. در این اثر، زندگی این هنرمند در هفت فصل از دوران کودکی و نوجوانی در بندر انزلی آغاز میشود که اطلاعات و خاطراتی از میرزا کوچک خان جنگلی در گیلان را بازگو میکند. او هنرمندی است که ذوق موسیقیایی خود را تأثیر گرفته از مادرش میداند.
از نقاط قوت این اثر آشنایی مخاطب با وقایع و اتفاقات دوران تاریخی مبارزات گیلان و محدودیتهای فرهنگی در آن زمانه است. همچنین فعالیتهای بیش از ۱۰۰ چهره هنری در عرصه موسیقی را که مربوط به اواخر دوران پهلوی و چهار دهه پس از انقلاب اسلامی است با روایتی صمیمی و دقیق بیان میکند.
این اطلاعات به صورت مستند تاریخی در بخش پیوست کتاب، با تصاویر و اسنادی از مطبوعات، متن شعرها، سرودها و ترانهها، آلبومها، کتابها، تقدیرنامهها، آلبوم عکس و... یادآور بخشی از خاطرات در دهههای ۶۰ تا ۷۰ است. که با بیست و شش جلسه گفتوگو و مصاحبه گردآوری و تدوین شده است.
«به روایت اول شخص مفرد»
پدیدآور: بهزاد دانشگر
ناشر: آرما
(دوره چهار جلدی)
بهزاد دانشگر در این مجموعه، یک کلاژ ادبی جذاب را خلق کرده است. با رجوع به انبوهی از منابع تاریخ شفاهی از راویان مختلفِ درباری و انقلابی و...، با زاویه دیدهایی مختلف، تکهپارههایی از تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی را از اواخر دوران پهلوی تا اوایل پیروزی انقلاب در معرض دید مخاطب کمحوصله امروز نهاده است. در به کارگیری این شیوه از روایت، چیزی که معمولاً متن را تهدید میکند، از هم گسیختگی روایی است. اما پدیدآور، ضمن حفظ جذابیتهای این شیوه، توانسته از این تهدید هم با سربلندی عبور کند و متنی یکدست و منسجم ارائه دهد.
«ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)»
پدیدآور: عبدالله شهبازی
ناشر: اطلاعات
(دوره دو جلدی)
ناگفتههای مردی که نیم قرن در کنار شاه بود؛ ارتشبد حسین فردوست؛ دوست صمیمیای که رضاخان برای پسرش برگزید و او را همراه ولیعهد به سوئیس برای تحصیل در کالج «لهروزه» فرستاد. فردوست در میان نسل اول و دوم انقلاب آنقدر معروف بود که پس از چاپ کتاب خاطراتش، برای خرید آن صف بسته شود و با ۳۱ بار تجدید چاپ و حدود دویستهزار نسخه، در فهرست کتابهای پُرشمارگان قرار بگیرد.
اندکی پس از چاپ کتاب، رهبر معظّم انقلاب در دیدار اعضای گروهِ تاریخِ صدای جمهوری اسلامی ایران، به بهرهگیری از آن برای معرفی واقعیتهای رژیم شاه، توصیه کردند.
«عزیز خانوم: طرحی از یک زندگی به روایت کبری حسینزاده حلاج مادر شهیدان محسن، جواد، علیاصغر و محمدرضا بارفروش»
پدیدآور: فاطمه جعفری
ناشر: راه یار
تعداد صفحات: ۱۱۲
وقتی حرف از عاطفه و دلبستگی است بالاترین نمونه که جایگزینی ندارد رابطه مادر و فرزندی است. جان مادر است و جان فرزندش، پاره تنش؛ گذشتن از فرزند، گذشتن از جان است.
کتاب «عزیز خانوم» روایت مادری از جان گذشته است که نه یکبار بلکه چهار بار این امتحان الهی را لبیک گفته. زندگی و خاطرات کبری حسین زاده حلاج، مادر شهیدان محسن، جواد، علی اصغر و محمدرضا بارفروش که خود از زنان انقلابی کاشان است. زنی که دوشادوش مردان و شاید جلوتر از آنها در جنگ شرکت کرده و برای پیروزی و موفقیت ایران از همه چیز خود گذشته است.
در این کتاب با خواندن داستان زندگی خانم حسینزاده، وقتی دوران کودکی و نوجوانی و سختیهای آن روزگاران را بیان میکند، صبر و تحمل و در پی آن ساخته و پرداختهشدن یک انسان برگزیده را به عینه میبینید که چگونه به قلّه افتخار مادر چهار شهیدبودن میرسد.
نویسنده با امانتداری واژهها توانسته خاطرات را با لحنی ساده و صمیمی بازگو نماید. گویی با «عزیز خانوم» رودر رو نشستهای و صحبتهای او را با گوش جان میشنوی. از خاطرهای به خاطره دیگر، در کوچهپس کوچههای کاشان با او همراه میشوی. کتابی کم حجم و خوشخوان که از مزیتهای مطالعه آن آشنایی با اصطلاحات و رسوم کاشان است.
واژههایی چون «برنداشتن، نَهَبه، اُلوَر، آزار، شیدکردن، ردی» به معنی «ارج و قرب، جذبه، نخود لوبیا، درد و مرض، پهن کردن، شیطنت» که در پاورقی کتاب آمده است.